انگیزه معلمان وبلاگ نویس چیست؟ چرا ساعتها و ماهها وقت برای وبلاگنویسی صرف می شود ؟

         اگرمطلب زیر را  کتابی و رسمی می نوشتم ، نمی توانستم منظور خود را به خواننده برسانم ، پس آنرا مقداری خودمانی تر نوشتم ، از این بابت پوزش می طلبم . چرا میزان علاقه معلمان(نه همه آنها) به مدرسه به اندازه علاقه معلمان وبلاگ نویس به وبلاگ نویسی نیست ؟ آیا می توان مدرسه و تدریس را به عنوان یک علاقه مهم زندگی معلمان بر شمرد ؟

       در این 10 سالی که به عنوان یک کاربر دائمی اینترنت به طور مداوم مشغول طراحی سایت و وبلاگ و نوشتن مطالب متنوع برای درج در آنها بوده ام ، هنوز یک سوال را نتوانستم به خوبی پاسخ دهم ، اینکه؛  "چرا گاهی تا حدود 50 ساعت در هفته ( وحتی هم اکنون هم)برای نوشتن مطالب ، آپدیت سایت و وبلاگ ، سرچ در اینترنت ، وقت گذاشته ام؟"  50 ساعت در هفته یعنی به اندازه موظفی یک کارمند اداری و 2برابر تدریس یک دبیر در دبیرستان و حدود 3 برابر تدریس یک مدرس در دانشگاه ! و اینکه تمام این تلاشها وقت زیادی را از من گرفته و هیچ گونه نفع مالی و مادی نداشته بلکه هزینه نگهداری و اجاره سایت ، نوشتن مطلب ، وقت گذاری ، از دست دادن فرصتهای دیگر مانند اضافه تدریس ، اضافه کار ، کار آزاد و شغل دوم ، هزینه اشتراک اینترنت و تلفن و غیره  در این سالهای اخیر ، در حدود بیست میلیون تومان در سال برای من تمام می شود !  بیشتر مطالب من در اینترنت در مورد روش های تدریس ، تجربیات معلمی ، نظریه های یادگیری، سبک های مدیریت ، روانشناسی ، محیط کلاس و مدرسه ، خانواده ، آسیب های اجتماعی ،آموزش و پرورش ،پیشنهادات سازنده در رابطه با تعلیم تربیت دانش آموزان،خلاصه تحقیق و پژوهش ها ، بر شمردن افتخارات و موفقیت های ایرانیان ، توجه به خود باوری ایرانیان ،شان و مقام معلم ،جایگاه آموزش و پرورش در توسعه پایدار کشور ، آموزش و پرورش تطبیقی به زبان ساده ، کسب تجربه از مدارس و معلمان در خارج از کشور و به کار گیری آن در داخل ،و از این دست مطالب بوده است .

       برخی از مدیران وبلاگ ها و سایها در چند سال تلاش خود ، حتی یکبار هم مورد تقدیر و تشویق رسمی مسئولین قرار نگرفته و اصلا" منتظر آن هم نبوده اند و بهتر بگویم هدفشان هم  آن نبود  . حتی اهدافی مانند مطرح کردن خود ، خرده گیری و اشکال گیری بر مسئولین ، رسیدن به پست و مقام ، آزار و اذیت دیگران ، حسادت ، رفع کمبودهای احتمالی ، دریافت تقدیر نامه ،نوشتن برای دوستان اینترنتی ، پیدا کردن دوستانی در اینترنت و سایر اهداف کاربران معمولی اینترنت را هم نداشته اند !

       ولی تعجبم از این است که اگر هر معلم فرهنگی اینقدر به شغل خود علاقه داشت و در راستای آن فعالیت می کرد  واقعا چندان مشکلی در این جامعه بزرگ فرهنگی کشور پیدا نمی شد یا مشکلات کمتر بود . اینکه یک نفر در ساعات غیر اداری بنشیند و مطلب بنویسد ، ویرایش کند ، منتشر نماید و وبلاگ و سایتش را به روز آوری کند وکسی هم از زحمات وی اطلاعی ندارد و هیچ حقوق و پولی دریافت نمی کند و یا حتی اجباری برای این کارها نیست ، چه انگیزه ای در درونش هست که اینقدر علاقه در وی بوجود آورده و زحمات طاقت فرسایی را تقبل میکند ؟ از وقت خود ، چشم و سلامت جسمی خود و امکاناتش باید مایه زیادی بگذارد ، تازه در معرض مشکلات بدنی در آینده هم هست ...

   

     در اینترنت زیاد دیده ایم که شخصی انگیزه ای موقتی پیدا می کند و با حرارت اولیه برای مقاصد مالی یا غیره (عاشقانه ، اذیت و آزار،دوستیابی،حل مشکلات خود ،کمبودهای درونی و البته برخی هم اهداف مثبت و با ارزشی دارند ) شروع به ایجاد وبلاگ می کند ولی بعد از مدت کمی آن را رها کرده و به کار دیگر می پردازد یا فردی با انگیزه ازدواج این کار را انجام می دهد و با انرژی زیادی شروع به وبلاگ نویسی کرده ولی پس از مدتی کنار می گذارد ،یکی در وبلاگش شعر می گوید ، یکی مسایل اجتماعی جامعه را نقد می کند ولی هر کدام پس از مدت کمی کار را دنبال نمی کنند ، ممکن است انگیزه آنان کافی و دایمی نباشد و یا توقعات و تصوراتشان ازاین کار صحیح نبوده است ...

       اما چرا خیلی از مدارس ، معلمان ، مربیان و کارشناسان آموزش و پرورش بعد از مدت کمی وبلاگ های خود را رها کرده و دیگر به روز آوری نمی کنند ؟ آیا ممکن است یکی از دلایل آن بی توجهی مسئولین به مطالبشان باشد ؟ آیا ممکن است این بی توجهی به عنوان کم محلی به نظراتشان تلقی شود ؟ و ایا عدم تقدیر حتی شفاهی ، می تواند عاملی برای تعطیل کردن کار مفیدشان باشد ؟ ....

      واقعا باید یک دست مریزاد گفت به این تیپ بزرگ و زحمتکش "فرهنگیان وبلاگ نویس" یا دارای سایت رسمی  که حرفهایی برای گفتن دارند و از توانایی ها و قلم خود برای بیان نظراتشان استفاده خوبی می کنند ،نقد های سازنده بدور از هر گونه گرایشات سیاسی و صنفی صرف ،  می نمایند ، از وقت و امکانات خود و خانواده می گیرند تا به این کار بپردازند ، و مسئولین محترم باید به نوعی قدردان زحمات آنها باشند که بدون هیچ چشم داشتی چه کارهای با اهمیت و بزرگی را انجام می دهند .این قدردانی باید چگونه باشد ؟ بماند ، ولی هر فایده ای که نداشته باشد ، بنا به حدیث معصوم ع  زکات علم نشر آن است ، این فایده را به عنوان اجر اخروی و باقیات و صالحات خواهد داشت ، مگر به آرزوی این لطف و کرم الهی ، از این تلاشها ، هیچگاه خسته نشویم .چه عملی بالاتر از اینکه انسان به دنبال انتشار مطالب مفید و مناسب برای در معرض دسترس قرار دادن دیگران باشد و اینکه بتوانیم همگی در تولید دانش ، انتشار آن و مقابله با انتشار مطالب نامناسب در اینترنت ، سهیم باشیم .

      اینجا بد نیست به یک نظریه جالب در مورد انگیزه و رضایت به طور اختصار بپردازیم ، ولی قبل از آن این سوال را مطرح می کنیم که؛

            " کار در داخل مدرسه و در راستای آن در خارج از مدرسه ، به عنوان یک علاقه مهم زندگی برای عموم فرهنگیان ، محسوب می شود ؟ " واینکه ؛

            " آیا نمی توان کاری کرد که مانند وبلاگ نویسان که حدود 2 برابر بیشتر از موظفی مدرسه ، در منزل به انتشار و تهیه مطالب اقدام می کنند ، این نیرو را در معلمان به وجود آورد ؟ "  

       این واضح است که هیچ وبلاگ نویسی برای کار خود از کسی حقوق نمی گیرد بلکه پولی هم می گذارد ، از جانب مافوق خود تقدیر و تشویق رسمی هم نمی شود ، وبلاگ نویسان هم مانند دیگران از وضعیت مالی معمولی بر خوردارند ، تازه ،هیچ کار آزاد و شغل دوم هم ندارند چون ممکن نیست به این کارها تواما" برسند ، پس چه انگیزه ای درون آنهاست که با این حرارت و انرژی ستودنی کار می کنند ؟

          آیا نمی شود شرایط محیط مدارس را به اینگونه فراهم کرد که انگیزه ها(منظور از انگیزه فقط انتظار دریافت حقوق مادی نیست) آنقدر قوی شود که مدرسه ، کلاس ، دانش آموز، آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهمترین علائق مهم زندگی معلم مطرح شود ؟...

       مختصری در مورد بحث بسیار جالب علاقه مهم زندگی را بخوانید و منابع بیشتر در این زمینه را بیابید...

       علایق مهم زندگی به عنوان نشانه کارکرد حساس و پنهان سیستم های اجتماعی می تواند به صورت مجموعه ای از نگرشهایی تعریف شود که عملکرد افراد را برای انجام وظایف مورد علاقه خود در وضعیتهای انتخاب شده تعیین می کند . هر شخص از بین تعداد زیادی از فعالیتهای روزانه ، چند فعالیت که ابتدا توجه او را جلب می کند ، انتخاب می نماید  بدین ترتیب  وابستگی و در گیری  در زمینه های علایق مهم توسعه پیدا می کند . فعالیتهای مدرسه به عنوان علاقه مهم زندگی به این معنی است که میزان نامتناسبی در زمان ، احساس ، تعهد و انرژی در مقایسه با دیگر فعالیتهای زندگی در سازمان ، سرمایه گذاری شده است  در نتیجه با تمرکز بیشتر علایق مهم زندگی کارمندان در وضعیت کار ، عملکردهای مدرسه افزایش می یابد .

       شواهد نشان می دهد  که متغیر های ساختاری و شخصی مدرسه ، شدیدا" علایق مهم زندگی معلمان را تحت تاثیر قرار می دهند  مثلا در مدارسی که تصمیم گیری مشترک کمتر بوده  و قوانین و مقررات بیشتر باشد و دارای تفاوت سلسله مراتب زیاد بین معلمان و مدیران  باشند ، معلمانش علایق مهم زندگی ضعیفی به کار خود دارند  و در نتیجه میزان نارضایتی شغلی بیشتری خواهند داشت . لازم به توضیح است که  منظور از مقررات و قوانین بیشتر در مدارس ، این نیست که مدرسه به حالت بی قانونی نزدیک گرددو به عبارت عامیانه بی در و پیکر شود ، بلکه منظور این است که تناسبی بین  میزان تصمیم گیری مشارکتی و استفاده از نظر معلمان در اداره مدرسه  با  میزان سختگیری در اعمال قوانین و مقررات آن موجود نیست و واضح است که  یکی از دلایل نارضایتی معلمان ، وجود حالت بوروکراتیک افراطی در مدارس بوده است.

      در توضیح مطلب فوق باید گفت اگر مدرسه ، کلاس ، دانش آموز ،  سیستم آموزش و پرورش و شغل معلمی برای معلمان ، جایگاهی به عنوان علاقه مهم زندگی داشته باشد ، خیلی از مشکلات و نارضایتی ها دیگر وجود نخواهند داشت و یک جهش باورنکردنی به سوی توسعه و پیشرفت و نیل به اهداف آموزش و پرورش صورت خواهد گرفت و به تبع آن انتظار توسعه آتی کشور در ابعاد مختلف ، دور از انتظار نخواهد بود . 

     یافته های " دن سی . لورتی " (1975) مبنی بر این هستند که ساختار شغلی و پاداش های کاری مدارس ، معلمانی را که علایق مهم زندگی زیادی را به تدریس نشان می دهند تضعیف می کنند . در کار تدریس ، نواحی آموزشی کمی وجود دارند که دارای سیستمهای ترفیع مناسب برای ارائه امکانات به معلمان بوده و آنها را در جهت حرکت صعودی در سلسله مراتب اداری و کسب پاداش های بیشتر ترغیب نمایند . یک نتیجه این مطالعه این است که دو دسته معلمان  مسن و معلمان مجرد بیشترین تعهد را نسبت به شغل خود داشتند  و معلمانی که علایق مهم زندگی آنان در مدرسه نیست ، یک منبع در آمد یا علاقه حرفه ای دیگری خارج در مدرسه داشته اند . با برداشت از نتایج این تحقیق می توان گفت ، برای اینکه معلمان در کار خود  ، علایق مهمی داشته باشند باید وضعیت کار آنان دارای امکانات بیشتری برای پاداش باشند (منظور از پاداش صرفا" حقوق و مزایای مالی و مادی نیست ). ادامه دارد...  اگر از این مطلب استفاده کردید لینک و منبع را حتما بنویسید :  

منبع : حمید رضا ترکمندی - وبلاگ معلمان اثر بخش و کارآمد   http://moallem1.blogfa.com