دانستم و...
زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟
فرمودند:
1. دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.
2. دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.
3. دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم.
4. دانستم پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم
فرمودند:
1. دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.
2. دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.
3. دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم.
4. دانستم پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم
از یک دوست هم دل
حالمان بد نیست غم کم می خوریم
کم که نه ! هر روز کم کم می خوریم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب
از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودم و دارم زدند
و چه سرنوشتی در انتظارم !!!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت 20 توسط صولت شریفی
|